- قفا دریدن
- پاره کردن جامه کسی از پشت، بی آبرو کردن (اشاره به داستان یوسف و زلیخا) : تا ایشان را قفا بدریدند و از خراسان بیرون کردند، جماع کردن از پشت
معنی قفا دریدن - جستجوی لغت در جدول جو
- قفا دریدن ((~. دَ دَ))
- پاره کردن جامه کسی از پشت، کنایه از بی آبرو کردن (اشاره به داستان یوسف و زلیخا)، جماع کردن از پشت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ازپشت دریدن جامه را، رسواکردن بی آبروکردن، ازپشت گادن
پشت سرخاریدن شرمنده گشتن
خارش دادن پشت: باستان تو دعوی عرش هم پست است بناخن مه نو چرخ گو قفا میخار، شرمنده شدن
پاره کردن کفش، تکاپوی بسیار کردن سعی بلیع نمودن: (بجستجوی دریدند کفشها تاشد لری براه تمنا باین گروه دو چار)، (شفائی در هجو فکری)
آزاریدن آزردن
پشت کردن بچیزی اعراض کردن از چیزی: بجاه و حشمت دنیا چرا قفا نکند کسی که همچو نظیری مسلمی دارد ک